جایگاه روابط عمومی در اعمال نفوذ و تاثیر گذاری ( LOBBYING)
مفاهیم و تعارف موجود از موضوع کلان و گسترده ای مانند روابط عمومی بسیار وسیع است. شاید به تعبیری به تعداد افراد تحصیلکرده و شاغل در این رشته تعاریف جداگانه ای از روابط عمومی وجود داشته باشد. مفهوم روبط عمومی برای ما باید عبارت باشد از دغدغه های کاربردی در ارتباط با واقعیت ها و انعکای این واقعیت ها به مدیران ارشد سازمان.
درآغاز قرن بیستم بسیاری از شرکت های بزرگ در جوامع صنعتی مخصوصا امریکا برای پیشبرد اهداف خود برنامه هائی برای اعمال نفوذ و تاثیر گذاری در سطح دولت مرکزی و نیز دولت های محلی داشتند. با این وجود بسیاری از این شرکت ها از دخالت مستقیم در مسائل سیاسی خودداری می کردند. به دلیل دولتی بودن اقتصاد در آن زمان و وجود تعداد زیادی از سازمان های دولتی ناظر و تنظیم کننده، روش های اعمال نفوذ از کاربرد و تاثیر زیادی برخوردار بود. پس از وقوع " رکود بزرگ " در دهه 1930 و به دنبال آن ایجاد اتحادیه های کارگری و صنفی برای حفاظت از منافع کارگران و قدرت گرفتن این نوع اتحادیه ها، نفوذ آنها در دولت ها نیز افزایش یافت.
در سال 1954 شورای امور عمومی ( PUBLIC AFFAIRS COUNCIL) در واشنگتن تاسیس شد و هدف آن دادن آموزش به مدیران شرکت های بزرگ صنعتی برای انجام فعالیت های موثر سیاسی بود. در همین راستا شرکت های بزرگی مانند FORD, GENERAL ELECTRIC, و JOHNSON & JOHNSON برنامه هائی تحت عنوان " آموزش های سیاسی" برای آموزش مدیران خود اجرا نمودند.
در اواخر دهه 1950 تعداد محدودی از شرکت های بزرگ اقدام به تاسیس بخش های PUBLIC AFFAIR نمودند که اولویت های عمده آنها تدوین و رسمیت دادن به برنامه های " روابط با دولت های فدرال" و تشویق مدیران خود برای شرکت در فعالیت های سیاسی بود. بر اساس برآورد های PUBLIC AFFAIR COUNCIL بنا به ضرورت های موجود در دهه 1960 حدود 500 هزار نفر از مدیران شرکت های صنعتی و خدماتی آمریکائی در دوره های آموزشی PUBLIC AFFAIRS شرکت کرده بودند.
در اواخر دهه 60، وقوع ناآرامی های اجتماعی در شهرهای بزرگ امریکا موجب شد بسیاری از شرکت ها و موسسات صنعتی اقدام به ایجاد واحدهای " امور شهریURBAN AFFAIRS " و" مسئولیت اجتماعی SOCIAL AFFAIR" نمایند. تا از طریق آ نها بتوانند با اجرای برنامه های عام المنفعه از خود چهره ای موجه که به نیازهای جامعه توجه دارد ارائه دهند و از این طریق تصویر قابل قبولی از فعالیت های اقتصادی خود به تصویر بکشند و از دهه 1970 به بعد بود که این گونه فعالیت ها در واقع بخش جدا نشدنی از سیاست های تبلیغاتی شرکت های بزرگ شده و توسط اداره های PUBLIC AFFAIRS انجام و مدیریت می شود.
آنچه در حال حاضر در سازمان ها باید اجرا شود نه فقط کارهای روابط عمومی که در واقع انجام اعمال نفوذ و تاثیرگذاری ( LOBBYING) می باشد. برنامه هائی که پیشبرد موثر اهداف تعریف شده را به دنبال داشته باشد. وفاداری کارکنان به سازمان الزامی است که اقدامات روابط عمومی در بخش های مختلف می تواند به نهادینه شدن و پایداری آن کمک موثر نماید. وفاداری در مفهوم کاربردی آن عبارت است از احترام و تعهد آنان نسبت به اهداف شرکت و تلاش در جهت تحقق این اهداف.
احساس وفاداری در
صورت احترام متقابل ایجاد خواهد شد و منافع آن نصیب تمامی کارکنان و سازمان
می شود.